• وبلاگ : خودمو خودش
  • يادداشت : ديدي عاشقانه هايت فقط يک ترانه بود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اينجا که ميام دلم ميگيره... اخه ياده گذشته هام ...

    دلم گرفته چون يکي از هم کلاسي هام فرادي تولدم ساعت 4 صبح از دنيا رفت.

    خيلي شوکه شدم وقتي پارچه سياه رو دره خونشون ديدم. بيشتر وققتي شوکه شدم که فهميدم پارچه سياه ماله دوسته خوبم بود ..

    خدا رحمتش کنه. تنها کاري که ميتونم واسش بکنم اينه که واسش فاتحه بخونم

    سلام آقا دارا

    منم ، غريبه ...

    ميشناسي ؟؟

    نديم قول بدي؟؟ ازت خواست قول بدي که هميشه با هم باشين

    نميخواي قول بدي؟؟


    بي قرارم واسه چشمات اون نگاهي كه به يك دنيا مي ارزه........

    ميخوام از تو بنويسم اما اسمت كه مياد دستم مي لرزه.......

    چيكه چيكه آب شدم من وقتي گفتي نميخوام با تو بمونم.......

    حالا تنها يك پريشون خيلي وقته كه ديگه بي همزبونم....

    من هنوز از تو ميخونم عاشقونه جاي دستاي تو خالي توي خونه.......

    خواب چشماتو ميبينم فردا آفتابي دنيا تو ميشي تعبير خوابم ميرسم به آرزوهام.....

    ميدونم مياي دوباره آسمون آفتابي ميشه باز بهار مياد سراغ گلدونهاي پشت شيشه....

    چشم به راه تو ميمونم اگه ميشنوي صدامو تكيه كن بازم به شونم گوش بده ترانه هامو......

    يك دريچه مهربوني هديه كن به خلوت من نشو با دلم غريبه سر بزن به غربت من......

    من هنوز از تو ميخونم عاشقونه..........

    حالا که رفتني شده اي طبق گفته ات

    باشد، قبول... لااقل اين نکته را بدان:

    آهن قراضه اي که چنان گرم گرم گرم

    در سينه مي تپيد، دلم بود ... آهاي نا مهربان....