سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خودمو خودش




[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در دوشنبه 89/10/13ساعت 1:11 صبح توسط دارا نظرات ( ) |




سلام.

بالاخره بعد یه مدتی اومدم. فکر کنم یه هفته ای هست که نیومدم، میدونید چی شد؟ من یه هفته ای هست که از رفاقت هیچی نفهمیدم، همش جنگ اعصاب بود. هروز و هرشب همش بحث میکردیم. جفتمون میگیم که همدیگرو دوست داریم ولی نداریم. نمیدونم شایدم داشته باشیم. من که قبلا خیلی دوسش داشتم، توی دوس داشتنم هم ذوق و شوق زیادی داشتم ولی سارا سعی کرد من هم مثل خودش کنه، منم 2،3 روزی هست که بی تفاوت شدم. من دیروز ظهر تموم کردم. یعنی تمومش کردیم بعد از این که تموم شده بود تونستم یه نفس راحت بکشم. یه هفته بود که تمام فکرو ذکرم شده بود سارا، اینکه نکنه از دستش بدم. ولی اینکه یه نفر توی  یه هفته، نمیدونه یکی رو داره یا نداره خیلی سخته. بیشتر از اون چیزی که فکرشو می کنید فکرم مشغول بود و حرص میخوردم. ولی دیروز غروب دوباره شروع شد. قرار شد چیزایی رو که من میگم انجام بده. ولی من که تا الان چیزی ندیدم. حالا هم دیگه واسم مهم نیست. واسم مهم نیست که زنگ نمیزنه، واسم مهم نیست که کمتر اس میده، واسم مهم نیست که با بقیه چه رابطه ای داره. کلا سعی کردم چیزی واسم مهم نباشه. چون خودش اینطوری خواست. منم شدم مثل خودش.

حالا هم تصمیم گرفتم هر چند وقت یه بار بیام اینجا یه شعر یا مطلب بذارم. نه واسه کسی، واسه دلم.

از دستش هم ناراحت نیستم، خب اخلاقش اینجوریه،منم نمیتونم عوضش کنم. احتمالا روزی برسه که همین چند تا اسی رو که بهم میدیمو ، ندیم و یواش یواش از یاد هم بریم.

قصه ما به سر رسید کلاغه به زیدش نرسید(این جمله طنز بود ولی شما جدی بگیرید)

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند، آسمان را دریاب

 

 

 

این آپم خیلی غم انگیز بود من همیشه طنز مینوشتم ولی نمیدونم چرا این مطلب اینقدر غمناک بود حالا یه جک میگم روحیتون عوض بشه.

 

کره خری از مادرش پرسید :من چطوری به دنیا امدم ؟ مامانش گفت :بابای خرت خر شد. عاشق من ماده خر شد. من خرم خر شدم عاشق اون نره خر شدم . اینطوری شد که خر تو خر شد و کره خری به در شد...

مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم!

  این که 2 تا جک شد!!! عیبی نداره شما اندازه یه دونه جک بخندید.

 

شاد بودن تنها انتقامی است که می توان از زندگی گرفت. "چگوارا"


نوشته شده در یکشنبه 89/7/25ساعت 4:50 عصر توسط دارا نظرات ( ) |




سلام به دوستای گل خودمو خودش

دیدیم فکرتون زیادی داره مغشولیده میشه گفتیم یه حالی بهتون بدیم

مثل اینکه کنجکاوین در مورد منو دارا و آشناییمون بیشتر بدونین پس بهتون میگم.....

 

منو دارا توی پارسی بلاگ باهم آشنا شدیم... هر جفتمون یه وبلاگ جدا داشتیم اولش با تلفن و کلکل شروع شد تا اینکه تصمیم گرفتیم همدیگه رو ببینیم... خلاصه توی پارک همدیگه رو دیدیم و....................

دارا میگه وقتی اولین بار صدای منو شنیده با خودش گفتیده آخ جون سرگرمیه یه هفتم جور شد!! آخه هر جفتمون به طرز وحشتناکی پررو و دیوونه ایم...

ولی نذاشتم اوسکولم کنه، همون روز اول با نگاهم جادوش کردم... خوب کاری کردم تا اون باشه دیگه راجع به من ازین فکرای پلید نکنه

منو دارا تا الان هیچ کدوممون تک پر نبودیم و یه جماعتی رو سرکار گذاشتیم اما حالا دیگه تصمیم گرفتیم که فقط مال هم باشیم... اون مال من و من مال همه!!!     نه نه نه   شوخی کردم منم فقط مال اونم.....

حالا دیگه منو دارا خیلی بهم وابسته شدیم و خیللللللللی فجیع همدیگرو دوست داریم... طوری که شبا تا 5 صبح باهم میحرفیم.. تازه تلفنی صیغه عقد رو هم خوندیم... بچمونم همین روزاس که به دنیا بیاد!!

دارای من خیلی حساسه و قلب مهربونی هم داره ولی من خیلی سربه هوام و یه نمه سردم.. البته این دلیل براین نمیشه که دارا جون فکر کنه من دوسش ندارم؛ خودش خوب میدونه که من خیلللللللی.......!

 

دارا..............

23 ساله و دانشجوی رشته ی معماری، خیلی باهوش، مهربون، خوشگل ، با احساس ، 

شیطون و با جنبه... که فوق العاده درک بالایی داره ( یعنی زنا رو خیلی خوب میفهمه و هیچ کمبودی از بابت مسائل عاطفی واسه آدم نمیذاره)

تازه صداشم خیلی آرومو قشنگه!

تنها عیبش اینه که یه وقتایی مسائل کوچیکو گنده میکنه و سریع به عشق من شک میکنه و میگه تو منو به ... حساب نمیکنی! که من با این حرفش حال نمیکنم، چون کاملا اشتباس

 

و سارا..........

20 ساله دانشجوی رشته ی فناوری اطلاعات و ارتباطات (IT)، منم باهوشم طوری که مو رو از ماست میکشم بیرون... خیلی شیطون و سربه هواو..........................

(بقیه رو بذارید دارا بهتون بگه اینطوری بهتره و دروغ نمیشه... آخه من که نمیتونم همین جوری بدی های خودمو بگم..!! )

 دارا نوشت:  سارا دختری فوق العاده زیبا، بامزه، باحال، جذاب، شیطون، مهربون و احساسیه. البته به قول خودش یه کم  سرد هم هست.

اونقدر خوبی ازش دیدم که تصمیم گرفتم تک پر بشمو فقط واسه اون باشم. شروع کردم به دک کردن دخترای دیگه. حالا هم راضی ام، چون دختر خوب و مهربونیه.

ولی از دست بعضی  از کاراش ناراحتم.بهش میگم زود جواب اس ام اس منو بده. 5 تا اس میدم، بعد 2 ساعت(حالا این بهترین زمان بود) یه دونه اس میده که هیچ ربطی به اون 5 تا نداره. واسه خودش یه چیز دیگه میگه. میگه اینجوری عادت کردم ولی نمیدونه که اگه منم بخوام عادتامو ترک نکنم دوباره میشم همونی که بودم.

 روز اول که رفتم ببینمش، خیلی عادی رفتم،دیشبش با یه نفر دعوام شده بود. ولی با این حال قرارمو کنسل نکردمو رفتم. من که همیشه نمیذاشتم کسی پیشم حرف بزنه وقتی که سارا رو دیدم قفل کردم. پیشش کم آوردم،دست خودم نبود. اونجا بود که دلمو دزدید، حالا هرکاری میکنم، پسش نمیده. میخوام دوباره بهش بگم که خیلی دوسش دارم. من تا حالا واسه کسی نبودم ولی میخوام از این به بعد واسه اون باشم. فقط و فقط واسه سارا. 

سارا خیلی خیلی دوست دارم. 

 

 

 

یه سوال :

اگه جوهرخودکارت با نوشتن یک جمله تموم بشه چی برامون می نویسی ؟؟؟؟

راستشو بگو....

                                                            


نوشته شده در شنبه 89/7/17ساعت 10:12 عصر توسط سارا نظرات ( ) |




 

 

نامه ی چارلی چاپلین: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگاه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز ...

 

 

عشق را دوست دارم ولی نه در قفس

بوس را دوست دارم نه در هوس 

تو را دوست دارم تا آخرین نفس

 

 

  دوست دارم سارا جونم

 


نوشته شده در شنبه 89/7/17ساعت 4:20 عصر توسط دارا نظرات ( ) |




کلاس عشق ما دفتر ندارد 

 شراب عاشقی ساغر ندارد


 بدو گفتم که مجنون تو هستم

 

هنوز..... آن بی وفا باور ندارد!! 

 

 

 

 

دارانوشت یا همون بعدا نوشت:

میبینید، هنوز هم دوسم نداره،دیشب بهم قول داد که اون گروه رو امروز صبح حذف کنه. ولی نکرده.امشب بهش میگم مگه گروهتو پاک نکردی؟ بهم میگه( نه هنوز آخه دونفر اومدن عضو شدن، نمیدونم چیکار کنم)

اون دونفرو یا اون گروهشو بیشتر از من دوست داره.

یه قدم واسه پایدار بودن دوستیمون برنمیداره. البته امروز بیشتر تحویلم گرفته ولی بعضی کاراش اعصابمو خورد میکنه.

 

 

کیش کیش کیش از سارا جووووووووووووون به رفقا از سارا جون به رفقا......

سلام رفقا امشب از دارا خیلی توپم پره!

آخه خیلی بی معرفته ... امروز بعداز ظهر هر چی بهش زنگ می زدم جواب نمیداد بعد چند ساعت اس داده که ببخشید عزیزم گوشیم تو کیفم بود متوجه نشدم که زنگ زدی... آخه اینم شد جواب؟؟؟

تازه  وقتی داشته از دانشگاه بر می گشته رفیقش گفته بیا بریم سر قرار اینم که خجالت نمیکشه پاشده باهاش رفته...!!   

تازه اینقد پررو تشریف داره که میگه من بخاطر تو حتی بهش سلام ندادم!

تازه بیشور خطشم عوض نمیکنه هرروز دخترای جورواجور بهش می زنگن... پس شماها چه جور دوستایی هستین؟؟ خب یه ذره نصیحتش کنین دیگه... وگرنه میرم طلاقمو ازش میگیرم... تازه امیرعلی رو هم میذارم ننش بزرگ کنه... ( امیرعلی پسرمونو میگم دیگه)   

 

پس از مرگم بیا زیبا نگارم بیا با جمع دوستان بر مزارم

                                                   سرت خم کن ببوس سنگ مزارم که .......

                      من در زیر خاک چشم انتظارم.

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/14ساعت 4:50 عصر توسط سارا نظرات ( ) |

   1   2      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت